شرکت طب مدتوریسم به عنوان پیشرو در صنعت گردشگری سلامت که سالانه پذیرای تعداد زیادی بیمار از سراسر دنیا برای انجام درمان های مختلفی چون درمان ناباروری با
و سایر درمانها و همچنین جراحی زیبایی مختلف ، در حاشیه طول درمان بیماران توجه آنان را به مسائل فرهنگی و هنری کشور عزیزمان ایران جلب می کنند که یکی از این موارد هم همین موضوع ییلاق و قشلاق عشایر عزیزمان می باشد امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت ببرید.
ییلاق
ییلاق به مناطق سردسیری که عشایر در کوچ سالانه خود به عنوان اقامتگاه بهاره و تابستانه انتخاب میکنند گفته میشود. در مقابل به مناطق گرمسیری که عشایر به عنوان اقامتگاه پاییزه و زمستانه خود انتخاب میکنند قشلاق گفته میشود. بیشتر عشایر و ایلات به ییلاق و قشلاق میروند.
زندگی در ییلاق تنها در بخش محدودی از سال ادامه مییافت. عشایر در سرزندهترین شرایط طبیعت وارد ییلاق میشدند، و آنجا را در حالت پژمردگی طبیعت ترک میکردند. این تضاد در چشمانداز الهام بخش ترانهها و ادبیات فولکوریک است که تا حدودی تا زمان کنونی حفظ شدهاند. در میان قبایل ترک زبان، که اکثریت عشایر را تشکیل میدهند، موسیقی عاشیقها گنجینهای غنی از وصف تصویر ذهنی ییلاق است. در اینجا، برای مثال، ابیات آغازین یک ترانه عاشیقی را میآوریم:
دیدی گذرم باز به این خطه نیفتاد
Bəlkə bu yerlərə birdə gəlmədim
ای قلهٔ مه گرفته بدرود،
duman səlamət qal dağ səlamət qal
ای آبفشان فلک و آب روانش،
arxamca su səpir göydə bulutlar
وی گرمی تیر ماه بدرود!
leysan səlamət qal yağ səlamət qa
قشلاق
قشلاق جاهای گرم که زمستان در آن به سر برند، و آن را به عربی مشتاة خوانند؛ و ییلاق ضد قشلاق است. در زبان ترکی قش یا قیش به معنی زمستان و لاق پسوند مکان است، قشلاق جای گرمسیرتری است که در فصلهای سرد سال اقامت میگزینند. قشلاق در فارسی
زمستانگاه خوانده میشود. لغت متضاد قشلاق، ییلاق است، که عشایر در کوچ سالانه خود به عنوان اقامتگاه بهاره و تابستانه انتخاب میکنند. بیشتر عشایر و ایلات به ییلاق و قشلاق میروند.
تا قبل از جنگ اول جهانی عشایر بدنه اصلی جامعه در مناطق کوهستانی ایران را تشکیل میدادند. متعاقب مرکز گرایی افراطی دوران رضاشاه به تدریج عشایر ساکن شدند. تنظیمات مربوط به حدود ییلاقها و قشلاقها، و حقوق مالکیتی عشایر نقشی مؤثر در شکل گیری ایران نوین داشته است.
اهمیت ییلاق و قشلاق در ساختار اجتماعی ایران
تا قبل از جنگ اول جهانی عشایر بدنه اصلی جامعه در مناطق کوهستانی ایران را تشکیل میدادند. برای مثال،در دوره جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم ارسباران، که بار اصلی جنگ را به دوش میکشیدند، زندگی عشایری داشتند. بنابراین طبیعی است که تنظیم سکونتگاه حافظان مرزها دغدغه اساسی حکومت مرکزی بود. خودمختاری عشایر تا حد زیادی در حفاظت مراتع ییلاقها مؤثر بود و دولت مرکزی دخالت چندانی در تخصیص چراگاه به ایلات متخاصم نداشت. مرکز گرایی افراطی دوران رضا شاه قواعد بین ایلی را مختل کرد؛ به تدریج عشایر ساکن شدند و روستائیان ساکن مجاور ییلاقها به تخریب مراتع پرداختند. فروپاشی اجتماعی ایل قشقایی در نتیجه تخریب مناسبات ارضی به مثابه نمونهای تراژیک توسط محقق آمریکایی، لوئیس بک، به خوبی توصیف شده است. آنچه مسلم است تنظیمات مربوط به حدود ییلاقها و قشلاقها، و حقوق مالکیتی عشایر نقشی مؤثر در شکلگیری ایران نوین داشتهاست.
عشایر
به کسانی که به جامعه عشایری تعلق دارد
عشایر گفته میشود. واژهٔ عشایر، جمع عشیره به معنی قبیله است. جامعه عشایری شیوه زیستی متفاوت و جدای از شیوه زیست شهری و شیوه زیست روستایی است. این جامعه عبارت است از جامعه انسانی نسبتاً خوداتکا و خودبسنده که ساخت اجتماعی قبیلهای دارد و عموماً زندگی خود را از دامداری اداره میکنند. با تغییر فصول، عشایر معمولاً برای یافتن مراتع مناسب برای حیواناتشان محل زندگی خود را تغییر میدهند.
واژه عشایر بیشتر در زبان فارسی و در مورد ایلهای کوچنده در ایران به کار میرود. عشایر در قدیم در تعیین حکومتها نقش اساسی داشتهاند و اکثر خاندان هاو سلسلههای حاکم بر ایران خاستگاه عشایری داشتهاند. عشایر تقریباً نیروهای اصلی جنگی ایران را تشکیل میدادهاند. شیوه زیست عشایری اصطلاحات و ادبیات خاص خود را باز تعریف کرده و به عنوان جامعه سوم در ایران مطرح است. بعضی از اصطلاحاتی که مشتق از واژه عشایری است عبارتند از:
- عشایر اسکان یافته: خانوارهای عشایری که تمامی اعضای آن در یک مکان، سکونت ثابت اختیار کرده و کوچ نمیکنند اما با توجه به حفظ برخی مناسبات اقتصادی (مالکیت و حقوق بهرهبرداری از مراتع و منابع قلمرو) و فرهنگی ـ اجتماعی (احساس تعلق به ایل و عشیره) خود را عضو ایل، طایفه و … تلقی میکنند.
- عشایر کوچنده: به عشایری که حداقل سه ویژگی ساخت اجتماعی قبیلهای، اتکای معاش به دامداری، و شیوه زندگی مبتنی بر کوچ را داشته باشند گفته میشود.
- عشایر نیمه کوچنده: به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته میشود که حداقل در یکی از قطبهای استقرار (منطقه ییلاق، قشلاق یا میانبند) دارای سکونتگاه ثابت بوده و همواره تعدادی از اعضای خانوار در آنجا سکونت دارند.
- عشایر رمهگردان: به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته میشود که اکثر اعضای خانواده در یک نقطه یا مکان (در داخل قلمرو ایلی یا خارج از آن) سکونت ثابت اختیار کرده و در کوچ شرکت نمیکنند. در شیوه کوچ رمهگردانی، دامها به همراه چوپان و تعدادی از افراد ذکور خانواده جابجا شده یا کوچ داده میشوند.
آخرین اخبار از طبمدتوریسم:
المؤتمر والمعرض الدولي الأول للمستشفيات الخاصة IPH 2022
مشاركة شركة عصر طب الدولية في هيستوريكس HESTOUREX 2022
ایل : اتحادیهای سیاسی متشکل از تیرهها و طوایف عشایری است که به اتکای وابستگیهای خویشاوندی (نسبی، سببی و آرمانی) یا در برهه زمانی خاص، بنا به مصالح و ضرورتهای سیاسی و اجتماعی با هم متحد شده و تشکیل یک ایل را میدهند. معمولاً ایلات دارای سرزمین و قلمرو ایلی خاص خود بوده و تحت رهبری و مدیریت شخصی با سمت ایلخان یا ایل بیگ اداره میشدند.
طایفه : عبارت از یک واحد اجتماعی ـ سیاسی متشکل از چند تیره است و در سلسله مراتب ردههای ایلی، مهمترین و مشخصترین رده بهشمار میرود. در سلسله مراتب سازمان اجتماعی عشایر ایران، اکثر طوایف بین ایل و تیره قرار میگیرند اما طوایفی نیز وجود دارند که به هیچ ایلی وابسته نبوده و طایفه مستقل نامیده میشوند.
طایفه مستقل : در ساختار مبتنی بر تقسیمات ایلی جامعه عشایر ایران معمولاً بعضی از طوایف پیوند اجتماعی یا سیاسی چندانی با ایل خاصی نداشته و معمولاً از باقیمانده یک ایل مستقل که قدرت اجتماعی و اقتصادی و تعداد جمعیت آنها تحلیل رفته باشد شکل میگیرند این طوایف نه چندان ضعیف شدهاند که در ساختار سایر ایلات جای گیرند و نه چندان قوی هستند که خود ایل مستقل باشند اینگونه بودهاست که به عنوان طایفه مستقل از سایر ایلات به حیات خود ادامه میدادند و کلانتر مستقل از ایل خانان برای آنان منصوب میشدهاست. به عنوان مثال کردشولیها در استان فارس که قبلاً ایل مستقلی بودهاند در مقاطعی به عنوان طایفه مستقل در تقسیمات کشوری مبتنی بر ایل طایفه مستقل خوانده میشدند.
تیره: در ساختار اجتماعی عشایر ایران، تیره از مجموع چند رده کوچکتر (مانند تش، بُنکو، گوبک، دودمان و …) تشکیل میشود که عمدتاً بعد از طایفه قرار دارد و رکن اصلی طایفه و ایل محسوب میشود. اساس تیره مبتنی بر پیوندهای خویشاوندی واقعی و اصل و نسبی از خط صلبی (پدری) است که همبستگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دفاع از منافع افراد عضو را به عهده دارد.
کوچ عشایر
عبارت است از جابجایی و حرکت افراد و خانوارهای عشایری بین قلمروهای ییلاقی (سردسیر) و قشلاق (گرمسیر) که با هدف دسترسی به علوفه مرتعی تازه برای تعلیف احشام و اهتزاز از گرما و سرمای شدید انجام میگیرد. کوچ عشایر معمولاً با شرکت همه افراد خانوار، بار و بنه و سرپناه قابل حمل در قالب ردههای ایلی یا امروزه به صورت انفرادی و تکخانواری صورت میگیرد. کوتاه و بلند بودن مسیر کوچ، تغییری در مفهوم کوچ عشایر به وجود نمیآورد.
مسیر کوچ: به خط سیر حرکت و جابجای عشایر کوچنده از ییلاق به قشلاق و بالعکس اطلاق میشود. به مسیرهای سنتی کوچ عشایر «ایلراه» گفته میشود.
زیستبوم عشایری: محدودهای از سرزمین و قلمرو ایل یا قلمرو ردههای ایلی عشایر است که علیالاصول شامل ییلاق، قشلاق و مسیر بین این دو (میانبند) است.
ییلاق یا سردسیر: به محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته میشود که عشایر تمام یا قسمتی از فصول بهار و تابستان را در آن میگذرانند. در بین برخی از عشایر به ییلاق، سرحد نیز گفته میشود.
قشلاق یا گرمسیر: به محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته میشود که افراد و خانوارهای عشایری، تمام یا قسمتی از فصول پاییز و زمستان را در آنجا سپری میکنند.
میانبند: به مناطق بین قلمروهای ییلاقی و قشلاقی عشایر اطلاق میشود. مسیرهای عبور عشایر (ایلراهها) و اتراقگاههای موقت بین راهی در میانبند قرار داشتهاست. همچنین متناسب با فصل یا دوره کوچ، میانبند دارای مراتع بهارگه چر یا بهارچر و پاییزچر بودهاست.
نظرات و سوالات